English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 302 (6436 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
condition of corollary U شرط نتیجه
condition of subsequent events U شرط نتیجه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
redundancies U نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
redundancy U نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
rest U نتیجه
rests U نتیجه
half U جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
baffle U دستپاچه کردن بی نتیجه کردن
baffled U دستپاچه کردن بی نتیجه کردن
baffles U دستپاچه کردن بی نتیجه کردن
baffling U دستپاچه کردن بی نتیجه کردن
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
voice U تولید صدا مشابه صوت انسان که نتیجه سنتز صدا است
voices U تولید صدا مشابه صوت انسان که نتیجه سنتز صدا است
voicing U تولید صدا مشابه صوت انسان که نتیجه سنتز صدا است
period U نتیجه غایی
periods U نتیجه غایی
gather U نتیجه گرفتن استباط کردن
gathered U نتیجه گرفتن استباط کردن
flight U بهترین نتیجه دور مقدماتی
logic U سیستم کاهش نتیجه از داده دودویی
arithmetic U عملیات محاسباتی مجدد برای اطمینان از صحت نتیجه
complete U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completed U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completes U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completing U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
abort U بی نتیجه ماندن
aborted U بی نتیجه ماندن
aborting U بی نتیجه ماندن
aborts U بی نتیجه ماندن
status U یک بیت در کلمه که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت و نتیجه یک عملیات است
complement U 1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
complemented U 1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
complementing U 1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
complements U 1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
effective U آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است
syntheses U نتیجه گیری
synthesis U نتیجه گیری
miscarries U نتیجه ندادن عقیم ماندن
miscarry U نتیجه ندادن عقیم ماندن
miscarrying U نتیجه ندادن عقیم ماندن
time U روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
time U تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
timed U روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
timed U تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
times U روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
times U تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
success U پیروزی نتیجه
successes U پیروزی نتیجه
non sequitur U نتیجه کاذب
non sequiturs U نتیجه کاذب
multiple U نتیجه و محل دستور بعدی که باید اجرا شود
branch U جدولی که نشان میدهد در برنامه با توجه به نتیجه بررسی به کجا باید جهش کرد
branches U جدولی که نشان میدهد در برنامه با توجه به نتیجه بررسی به کجا باید جهش کرد
flag U نشانهای که محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
flag U جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
flags U نشانهای که محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
flags U جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
resolution U نتیجه ثبات قدم
resolutions U نتیجه ثبات قدم
conclusion U انجام نتیجه
conclusion U نتیجه
conclusion U نتیجه گیری
conclusions U انجام نتیجه
conclusions U نتیجه
conclusions U نتیجه گیری
intervention U هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
interventions U هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
carried U رقم ناشی از نتیجه زیادی که از عدد پایه استفاده شده بزرگتر است
carries U رقم ناشی از نتیجه زیادی که از عدد پایه استفاده شده بزرگتر است
carry U رقم ناشی از نتیجه زیادی که از عدد پایه استفاده شده بزرگتر است
carrying U رقم ناشی از نتیجه زیادی که از عدد پایه استفاده شده بزرگتر است
check U او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر
checked U او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر
checks U او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر
deterministic U نتیجه فرآیند که بستگی به موقعیتهای اولیه ورودی ها دارد
zero U نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
zeroes U نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
zeros U نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
calculate U فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
calculated U فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
calculates U فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
growth U نتیجه
growths U نتیجه
as U نظر باینکه در نتیجه
derive U نتیجه گرفتن مشتق شدن
derives U نتیجه گرفتن مشتق شدن
deriving U نتیجه گرفتن مشتق شدن
coherent U دارای ارتباط یا نتیجه منطقی
deduction U استنتاج نتیجه گیری
function U فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
functioned U فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
functions U فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
cell U در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود
cells U در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود
case U رجوع به بخشی از برنامه که وابسته به نتیجه آزمایش است
cases U رجوع به بخشی از برنامه که وابسته به نتیجه آزمایش است
hatch U نتیجه خط انداختن
Other Matches
It wI'll eventually pay off. U با لاخره نتیجه خواهد رسید (نتیجه می دهد )
to be a foregone conclusion <idiom> U نتیجه حتمی [نتیجه مسلم] بودن
foregone conclusion U نتیجه حتمی نتیجه مسلم
product U نتیجه
abortive U بی نتیجه
outcome U نتیجه
resulting U نتیجه
products U نتیجه
run into <idiom> U نتیجه
thanks to..... U در نتیجه
payoffs U نتیجه
afterclap U نتیجه
payoff U نتیجه
ineffectual U بی نتیجه
frustrated U بی نتیجه
thanks U در نتیجه
resulted U نتیجه
affect U نتیجه
inference U نتیجه
affects U نتیجه
consequent U نتیجه
to no purpose U بی نتیجه
ineffective U بی نتیجه
effect U نتیجه
effected U نتیجه
inferences U نتیجه
outgrowth U نتیجه
result U نتیجه
outcomes U نتیجه
whereupon U که در نتیجه ان
effecting U نتیجه
consequences U نتیجه
harvest U نتیجه
of no issue U بی نتیجه
outgrwth U نتیجه
decisions U نتیجه
decision U نتیجه
inconclusive U بی نتیجه
effectless U بی نتیجه
harvested U نتیجه
ineffetual U بی نتیجه
inconsequent U بی نتیجه
inconseqential U بی نتیجه
inconsecutive U بی نتیجه
issueless U بی نتیجه
in the sequel U در نتیجه
harvests U نتیجه
eduction U نتیجه
educt U نتیجه
resultful U پر نتیجه
indeterminate U بی نتیجه
upshot U نتیجه
consequence U نتیجه
sequitur U نتیجه
sequela U نتیجه
sequent U نتیجه
ultimaratio U نتیجه غایی
consequences U نتیجه منطقی
wrap up U به نتیجه رسیدن
consequence U نتیجه منطقی
without result U بی نتیجه بیهوده
It is absolutely useless . It is a waste of time . U بی نتیجه است
sequels U نتیجه پایان
sequel U نتیجه پایان
void result U نتیجه بی اعتبار
computations U نتیجه محاسبه
deduce U نتیجه گرفتن
deduced U نتیجه گرفتن
deduces U نتیجه گرفتن
void result U نتیجه باطل
deducing U نتیجه گرفتن
computation U نتیجه محاسبه
side effect U نتیجه جانبی
illiative U حاکی از نتیجه
evidentiary effect U نتیجه مشهود
resultful U نتیجه بخش
consecution U نتیجه منطقی
concluder U نتیجه گیرنده
cheating does not prosper U تقلب نتیجه
call by result U فراخوانی با نتیجه
subsumption U نتیجه گیری
by product U نتیجه فرعی
blind search U جیستجوی بی نتیجه
put through U به نتیجه رساندن
fall through U به نتیجه نرسیدن
illative U نتیجه رسان
net reaction U واکنش نتیجه
net result U نتیجه نهایی
hereon U در نتیجه این
fruitlessly U بدون نتیجه
perficient U نتیجه بخش
foregone conclusion U نتیجه نابهنگام
fine drawn U نتیجه ورزش
final result U نتیجه نهایی
fetch up U به نتیجه رسیدن
test announcement U نتیجه ازمایش
the long and the short of it <idiom> نتیجه کلی
corollary U نتیجه فرعی
corollaries U نتیجه فرع
corollaries U نتیجه فرعی
to fall through U به نتیجه نرسیدن
to fall to the ground U به نتیجه نرسیدن
printouts U نتیجه چاپی
printout U نتیجه چاپی
consequent U نتیجه بخش
side-effects U نتیجه جانبی
corollary U نتیجه فرع
to effectuate a conclusion U نتیجه دادن
to be dashed to the ground U به نتیجه نرسیدن
to bring to an issve U به نتیجه رساندن
to came a howler U به نتیجه نرسیدن
to come a mucker U به نتیجه نرسیدن
to come to grief U به نتیجه نرسیدن
to drawa conclusion U نتیجه گرفتن
to pull a result U نتیجه گرفتن
fruitlessness U عدم نتیجه
thwarted U بی نتیجه گذاردن
thwart U بی نتیجه گذاردن
vainly U بدون نتیجه
side-effect U نتیجه جانبی
at U در نتیجه بر حسب
search result U نتیجه جستجو
negotiation result U نتیجه مذاکرات
hatches U نتیجه خط انداختن
hatched U نتیجه خط انداختن
issue [outcome] U نتیجه [بحثی ]
result of the negotiations U نتیجه مذاکرات
negotiation outcome U نتیجه مذاکرات
adverse reaction U نتیجه جانبی
by-effect U نتیجه جانبی
byeffect U نتیجه جانبی
fall-out [side effect] U نتیجه جانبی
spillover effect U نتیجه جانبی
secondary effect U نتیجه جانبی
generalizations U نتیجه کلی
knock one's head against the wall <idiom> U کاربی نتیجه
denouement U نتیجه نمایش
denouements U نتیجه نمایش
talk out of <idiom> U به نتیجه نرسیدن
generalization U نتیجه کلی
generalisations U نتیجه کلی
dTnouements U نتیجه نمایش
issues U نتیجه بحث
issued U نتیجه بحث
hard and fast rule <idiom> U نتیجه ماندگار
issue U نتیجه بحث
turn out <idiom> U نتیجه ،پایان
apriori U از علت پی به نتیجه بردن
resulting U ناشی شدن نتیجه
handicapping U پیش بینی نتیجه
processed U عمل یا نتیجه امودن
to turn out U به نتیجه [ویژه ای] رسیدن
to come to good U نتیجه خوب دادن
to come to a conclusion U به نتیجه ایی رسیدن
talk out <idiom> U بحث تا رسیدن به نتیجه
thereby U از ان راه بموجب ان در نتیجه
search results U نتیجه های جستجو
to be kept at bay U بی نتیجه حمله کردن
surefire U مطمئن نتیجه بخش
computation U نتیجه شمارش محاسبه
clutch up U نامشخص بودن نتیجه
come to good U نتیجه خوب دادن
toxic epilepsy U حمله در نتیجه مسمومیت
to take the consequence U به نتیجه کارخود تن دردادن
to put two and two together <idiom> U نتیجه گرفتن [اصطلاح]
wind up U منتج به نتیجه شدن
telic U متضمن نتیجه غایی
firstling U نوبر نخستین نتیجه
the result was U نتیجه اش این بود که
without respect to the result U بدون توجه به نتیجه
total search result U مجموع نتیجه جستجو
blow pipe U نتیجه ه شیشه گری
test announcement U اعلام نتیجه ازمایش
draw a blank <idiom> U نتیجه عکس گرفتن
resulting U برامد نتیجه دادن
backfire U نتیجه معکوس گرفتن
backfired U نتیجه معکوس گرفتن
backfires U نتیجه معکوس گرفتن
write me the result U نتیجه را برای من بنویسید
backfiring U نتیجه معکوس گرفتن
side effect U اثرجانبی نتیجه جانبی
mechanicals U نتیجه نهایی تجسمی
waste one's breath <idiom> U بی نتیجه صحبت کردن
matter of course U بدیهی نتیجه منطقی
go to rack and ruin <idiom> U نتیجه بد حاصل کردن
computations U نتیجه شمارش محاسبه
side-effects U اثرجانبی نتیجه جانبی
side-effect U اثرجانبی نتیجه جانبی
obvert U نتیجه معکوس گرفتن از
To bring a matter to successful issue . U کاری را به نتیجه رساندن
resulted U ناشی شدن نتیجه
resulted U برامد نتیجه دادن
frustration of contract U بی نتیجه ماندن قرارداد
result U ناشی شدن نتیجه
information processing U نتیجه گیری ازاخبار
result U برامد نتیجه دادن
analogical reasoning U نتیجه گیری قیاسی
inferentially U ازراه نتیجه گیری
critic report U گزارش نتیجه جلسه انتقاد
to snuff out U در نتیجه گل گیری خاموش کردن
Recent search history Forum search
1The outright abolition of the death penalty.
1the result is a flow of emotions from joy to guilt
1محمد حسین صحرائی
2ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
3It is acidic and its concentration is in continual flux as a result of its utilization by aquatic plants in photosynthesis and release in respiration of aquatic organisms.
0shmoralizing
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com